زخم نخاله های ساختمانی بر پیکر زیبای دریاچه صبور مهارلو زهرا وصالى.ابتکارجنوب// دریاچه مهارلو، دریاچه صورتی شیراز، یکی از دریاچههای شور و از بزرگترین منابع نمک ایران است که همچنان حیات دارد. این دریاچه از سه رودخانه فصلی خشک، چنارراهدار و نظرآباد تغذیه میشود. براساس مطالعات، سهم زیرحوزههای مختلف در مرطوب ماندن تالاب مهارلو به ترتیب زیر است: زیرحوزه تنگ سرخ با ۵۰.۵۱ درصد، زیرحوزه چنارراهدار با ۲۷.۶۳ درصد، و زیرحوزه نظرآباد با کمترین سهم، حدود ۲۱.۸۶ درصد از آب ورودی را تأمین میکنند. آبهای زیرزمینی اطراف دریاچه مهارلو نقش حیاتی در تغذیه آن ایفا میکنند که متاسفانه در سالهای اخیر با برداشت چاهها جهت جریان آب زیرزمینی از دریاچه به دشت برعکس شده است و بسیاری از چشمه های تغذیه کننده این دریاچه خشک شده اند. این دریاچه، بهواسطه نقش استراتژیک خود در شیراز، دارای اهمیت فراوانی است. مهارلو نهتنها یکی از منابع مهم نمک ایران محسوب میشود، بلکه زیستگاه پرندگان مهاجر، از جمله فلامینگوها، و یکی از عناصر کلیدی در حفظ تنوع زیستی و حفظ رطوبت و اعتدال شیراز و منطقه است. این دریاچه همچنین بهعنوان جاذبه گردشگری شناخته میشود، بهویژه در زمانی که به رنگ صورتی در میآید. تأثیرات زیستمحیطی آن بر اکوسیستم شیراز و اطرافش بسیار گسترده است و ارزشهای زیستمحیطی آن همچنان بیپایان توصیف میشود. با این حال، چالشهای زیستمحیطی جدی، از جمله کاهش سطح آب به دلیل تغییرات اقلیمی و برداشت بیرویه از منابع زیرزمینی تهدیدی جدی برای پایداری این زیستگاه ارزشمند به شمار میروند. اقدامات فوری و هماهنگ برای مقابله با این تهدیدها ضرورت دارد تا دریاچه مهارلو همچنان نمادی از طبیعت بکر ایران باقی بماند. تأمین حقآبه این دریاچه، بهویژه نقش ۵۰ درصدی آورد از زیر حوزه تنگ سرخ در جهت مرطوب نگهداشتن آن از منابع بالادستی همچون تنگ سرخ و رودخانه خشک، نباید نادیده گرفته شود و اقدامات بالادست حوزه زیر ذره بین روند. خشک شدن تالاب مهارلو میتواند افزایش ریزگردها، ایجاد کانونهای ریزگرد نمکی، مشکلات سلامت از جمله بیماریهای تنفسی، شور شدن زمینهای کشاورزی اطراف، کاهش تنوع زیستی و اختلال در فعالیتهای صنعتی مجاور دریاچه را به همراه داشته باشد. افزون بر این، وجود آرسنیک در دریاچه باعث انتشار ریزگردهای آرسنیکی میشود که میتواند منجر به افزایش خطر ابتلا به سرطان در منطقه گردد. 
این بحرانها علاوه بر آسیب به سلامت مردم، بر اقلیم و رطوبت شهر شیراز و اطراف تأثیرات منفی خواهد داشت، که پیامدهای آن میتواند قصهای غمانگیز برای جمعیت دو میلیونی شیراز، سروستان و نواحی صنعتی اطراف شامل چهار شهرک صنعتی، یک منطقه ویژه اقتصادی، پالایشگاه، فرودگاه، بزرگراهها و صدها کارگاه تولیدی باشد. از بحث مخاطرات خشک شدن که قص ای پر غصه است و امیدوارم هرگز رخ ندهد که بگذریم، به معضلات بصری این دریاچه میرسیم. اگر از جاده کفترک به سمت مهارلو حرکت کنیم، جاذبههای طبیعی و محیطزیست بکر آن، بهویژه در فصل بهار، بیهمتا و چشمنوازتر از دیگر بخشهای مهارلو است. اما زبالهریزی اطراف دریاچه و گاهی سواحل آن میتواند مشکلات زیستمحیطی جدی و تهدید زیستگاهی ایجاد کند. دپوی انواع نخالههای ساختمانی و زبالههای خانگی علاوه بر آسیب به زیباییهای طبیعی منطقه، باعث آلودگی خاک و آب و تهدید زیستگاههای طبیعی میشود. سالهاست که در جادههای کفترک، نیلگونک و گشنکان (بهاران)، پاکسازیهای مقطعی و سالانه توسط دوستداران محیط زیست و سازمانهای محلی به صورت خودجوش انجام شده است. اما پرسش این است: تا چه زمانی سازمانهای مردمنهاد باید متولی جمعآوری زباله باشند؟ مسئول برخورد با نخالهریزی کیست؟ سازمان محیط زیست ادعا دارد که تنها وظیفه نظارت بر نخالهریزی را بر عهده دارد و مسئولیت جمعآوری زباله در حوزه وظایف این سازمان نیست. اما نظارت این سازمان چگونه است که انباشت نخالههای ساختمانی همچنان در سواحل مهارلو مشاهده میشود؟ اگر شهرداری و یا هر ارگان مرتبط دیگری مسئولیت دارد، باز این پرسش تکرار میشود. آیا نیازی به تدوین قوانین و ضوابط سختگیرانه برای مقابله با تخلفات وجود ندارد؟ آیا وقت آن نرسیده است این نگین صورتی شیراز را دریابیم و زخم های آن را مرهم نهیم؟ آیا مسئولان از دلسردی نهادها و سمن های پاکسازی اطلاعی دارند که واقعاً برای مهارلو نقش پاکبانان بی مزد و مواجب را دارند و فقط عشق مهارلو مایه حرکت های خود جوش آنهاست و شاید مسحور زیبایی های آنند اما دلخورند و دلسرد. بنابراین اجرای اقدامات مؤثر و هماهنگ بین نهادهای دولتی، محلی و مشارکتهای عمومی ضرورت دارد و باید این سمن ها مورد حمایت بیشتری قرار گیرند. 
سازمان محیط زیست میتواند با تصویب و اجرای جریمههای سنگین برای تخلفات مربوط به زبالهریزی و نخالهریزی غیرمجاز، گامی مؤثر در کاهش این آسیبها بردارد. همچنین، نصب تابلوهای اطلاعرسانی در نزدیکی دریاچه برای آگاهیبخشی درباره قوانین و مجازاتها ضروری است. ایجاد سایتها و مکانهای استاندارد برای دفع نخالههای ساختمانی نیز از اقدامات اساسی بهشمار میآید، تا از ادامه این نوع نخالهریزی بیاصول در حریم دریاچه جلوگیری شود. برگزاری کمپینهای آموزشی نیز نقش مهمی در آگاهیبخشی به مردم محلی درباره حفاظت از محیط زیست و کاهش خطرات آلودگی دارد. علاوه بر این، سیاستهای تشویقی برای بازیافت نخالههای ساختمانی، نظیر تخفیفات مالیاتی برای تحویل نخالهها به مراکز بازیافت، میتواند به مدیریت پایدار کمک کند. نظارت مداوم و پایش اطراف دریاچه به کمک تیمهای نظارتی و فناوریهای نوین، نظیر دوربینهای مداربسته، برای شناسایی متخلفان ضروری است. این نظارت میتواند همراه با تشویق مردم محلی به گزارش تخلفات و همکاری با نهادهای مسئول باشد. همچنین، گردشگران باید درباره رفتار مسئولانه هنگام بازدید از دریاچه آگاه شوند. برنامههای پاکسازی منظم و مشارکت داوطلبانه مردم و گروههای محیط زیستی باید به همراه تأمین تجهیزات مورد نیاز برای پاکسازی سریع و مؤثر از سوی سازمانهای مرتبط انجام شود. استفاده از نخالههای ساختمانی برای تولید انرژی نیز میتواند راهکاری مفید باشد. بهعنوانمثال، چوب، پلاستیک و مواد قابل اشتعال میتوانند بهعنوان سوخت نیروگاهها استفاده شوند. همچنین، نخالههای ساختمانی خرد شده میتوانند برای تولید بتن سبز استفاده شوند که به کاهش مصرف انرژی و فرایند تولید مصالح ساختمانی کمک میکند. بتن سبز، سازگار با محیط زیست است و با استفاده از مواد بازیافتی و زبالههای صنعتی تولید میشود. تولید بتن سبز با مصرف انرژی کمتر، دوام و استحکام بالا، میتواند از دفن نخالهها جلوگیری کرده و منطقه مهارلو پتانسیل تولید و توسعه این بتن را دارد. اجرای تمامی این موارد نیازمند همکاری همهجانبه نهادهای دولتی، سازمانهای مردمنهاد و مردم محلی است. حق مهارلو، با آب صورتی و جلوه بصری منحصر بهفرد، بهعنوان یک میراث طبیعی و فرهنگی ارزشمند، توجه و مراقبت ویژهای را طلب میکند. نخالههای ساختمانی و زبالهها نهتنها زیبایی بصری آن را خدشهدار کردهاند، بلکه آسیبهای جبرانناپذیری به اکوسیستم و زیستگاههای طبیعی آن وارد کردهاند. بنابراین برای حفظ این دریاچه ارزشمند، پاکسازی، ایجاد قوانین سختگیرانه، آموزش و آگاهیبخشی، و همکاری میان جامعه محلی، نهادهای دولتی و گروههای محیط زیستی باید در اولویت قرار گیرد. مهارلو شایسته آن است که بدون تهدیدها بدرخشد و بهعنوان نمادی از طبیعت ایران، محافظت شود. ای صورتیترین خواب زمین چشمان تو آئینهی شگفتیها، شورهزار امید بر سنگدلی نخالهها گریه کن تا زخم زمان، مرهمی یابد ز صداقت این خاک. بگذار پرندگان مهاجر بازگردند، با آوازهای بومیشان در کنار تو خانه سازند. بگذار بستر آرام تو، رنگی دوباره گیرد، و دست طبیعت مهربان بر سر تو سایه افکند. دل مهارلو، پنهان از غبار و درد صبور است اما قلبش را بشنو که گاه فریادی بیکلام در دل دارد. آری مهارلو با زخم هایش تنهاست. 
|