فراسوی فاجعه متروپل

فراسوی فاجعه متروپل

 


حامدِ وکیلی
۱- برج متروپل آبادان فرو ریخت. برجی که پیرامون سرمایه‌گذار آن در این چند ساعت حرف و حدیث زیاد شنیده‌ایم و البته هنوز فرصت عیارسنجی آن را نیافته‌ایم. اینکه در این میان رانت و فسادی بوده البته دلیل نمی‌شود قصور مهندسان را نادیده گرفت. اینکه گزارشی وجود دارد که مهندس ناظر یا طراح، تخلف این سازنده را جایی انشاء کرده، هیچ از عمق رفوزگی نهاد مهندسی در ایران نمی‌کاهد. یک مهندس ثبت تخلف کرده، ده ها مهندس دیگر اما مجوزات و پروانه آن را امضا کرده‌اند. گزارش آن تک مهندس نظام مهندسی به یقین نمی‌تواند آبروی از کف نهاده نهاد مهندسی در ایران را بازسازی کند.


۲- قطعاً مسئله نهادی است و نمی‌توان آن را به یک تخلف شخصی فروکاست. دو نهاد نظام مهندسی و شهرداری (که نهادی فنی و اجرایی است) متکفل نظارت و راهبری این سازه و سازه‌های مشابه هستند. شما اگر یکبار گذرتان به این دو نهاد افتاده باشد می‌دانید که اگر یکی از این دو نهاد اراده می‌کرد جلوی این فاجعه گرفته می‌شد. اما این دو نهاد قانع نمی‌شوند که فاجعه در راه است و پروژه همچنان می‌تواند برایشان موجه باشد؟ چرا؟ به نظام توجیه این نهادها برمی‌گردد.


۳- این نه اولین‌بار است و نه احتمالاً آخرین‌بار خواهد بود که کارنامه مهندسان رفوزه می‌شود. سد گتوند نمونه دیگری از رفوزگی نظام فنی و اجرایی کشور است. آنجا نیز بودند مهندسان شریف و سلیمی که فاجعه را هشدار دادند اما همچنان به لحاظ فنی نهاد تصمیم‌گیر قانع نشد که جلوی فاجعه را بگیرد. لطفاً در پاسخ نگویید که تصمیم حاکمیتی و سیاسی بود و زور مهندسان نرسید. همان حاکمان از مجرای همین ساختار فنی و اجرایی جواز چنین فاجعه‌ای را بیرون کشیدند! نهاد فنی و اجرایی گمان می‌کرد ادامه پروژه گتوند همچنان می‌تواند موجه باشد. چرا؟ به نظام توجیه‌شان برمی‌گردد.


۴- از این دست مثال‌های فراوان می‌توان برشمرد. همین اکنون فاجعه‌های دیگری در حال وقوع است که صدای انفجار و غبار تخریب آن‌ها بعداً درمی‌آید.

اگر تصور می‌کنید #سدتنگسرخ فاجعه نیست در موقعیت مهندسی هستید که اصرار بر ادامه پروژه سد گتوند داشت و حالِ همان مهندسی را دارید که گزارش فنی پیوست کمیسیون ماده صد برج متروپل را امضاء کرد. ناراحت نشوید شما تنها نیستید.

فکر می‌کنید تمام این فجایع اجرایی، متکی به طرح توجیهی فنی نبودند؟ همه طرح توجیهی داشتند؛ اما دیر زمانی است که نظام توجیهی ما نمی‌تواند تصمیم صائب و معتبر تولید کند. گو اینکه عقل حکمرانی ما در همه حوزه‌ها نیازمند بازتعریف است...


۵- چرا این همه فاجعه؟ جمله قبل را ببینید: "عقل حکمرانی" ما می‌لنگد. پیشتر نوشتم که ما مبتلابه "فرابحران موقعیت عقلانیت" هستیم.

آثار و لوازم این سخن را نیز در مجلدی به همین نام شرح داده‌ام؛بگذریم.اکنون چه باید کرد در این موقعیت فاجعه‌خیز؟ هرکجا هستیم به همه تدبیر خود شک کنیم.

 

می‌گویند همه چیز ما به همه چیزمان باید بیاید؛ خب سیل فاجعه‌بار تصمیمات را می‌بینید؟ گمان نکنید از این دومینوی فاجعه برکناریم. ما بخشی از فاجعه هستیم.

جایی که ایستاده‌ایم را نگاه کنیم؛ اگر فاجعه را نمی‌بینیم از دیگران بخواهیم نظری به ما بیفکنند؛ آن‌ها قطعاً فاجعه بیخ گوش و محصول نازشست ما را خواهند دید.

ما مبتلابه موقعیت‌های بحرانی هستیم. قطعاً در این موقعیت، آن‌کس که از همه بیشتر قدرت و اختیار دارد بیشتر از همه مقصر است و اراده همو نیز بیشتر از همه می‌تواند در اصلاح وضع موجود کارگر افتد.

تاریخ درج :  1401/3/5

تعداد بازدیدها : 784

ارسال نظر