مرگی مشابه از پریشان تا مهارلو

 مرگی مشابه از پریشان تا مهارلو

 

 

اکبر پورداج

کارشناس ارشد زمین شناسی

پژوهشگر و کنشگر در حوزه آب، خاک و محیط زیست

به موازات مدیریت ناکارآمد در حفظ و بهره برداری از منابع آب های سطحی و زیر زمینی در دشت های ممنوعه کشور و ناترازی فاحش بین منابع و مصارف، به تدریج شواهد و تاثیر پدیده هایی همچون نشست، فرونشست، ترک و یا فروچاله در غالب دشت ها برجسته شده است. شوربختانه فراوانی و آثار مخرب محیط زیستی، اقتصادی، امنیتی و اجتماعی رخدادهای مورد اشاره که عمدتا منشا انسانی دارند نتوانسته است تغییر و یا اصلاح مورد قبولی را در بدنه مدیریت منابع آب فراهم نماید و جامعیت علمی و عملکردی منطبق بر حکمرانی متناسب سرزمینی را نمایان سازد.

 

به لحاظ زمین شناسی، تالاب جوان مهارلو بواسطه فرایند چین خوردگی و تحت تاثیر گسل های مهارلو و قره بعنوان بخشی از یک ناودیس کوچک تشکیل شده است. جالب است که با وجود کاهش سطح آب در آهک های پیرامونی و در مجاورت با دریاچه، این تالاب معلق همچنان قابلیت خود را از دست نداده است.

مشاهده فروچاله در حاشیه دریاچه مهارلو که در سالهای قبل نیز به آن پرداخته شده است اما بر اساس شواهد زمین شناسی و وضعیت ساختاری و ابعاد چینه شناسی امکان تولید پدیده فروچاله در بخش مرکزی دریاچه دور از انتظار است. قرارگیری آهک انحلال پذیر و حفره دار سازند آسماری- جهرم در بخش کم عمق و بسیار کم شیب حاشیه شرقی دریاچه و پوشیده شدن آن با ضخامت ناچیزی از رسوبات ریزدانه حاصل از سیلاب های قدیمی از یک سو و پایین رفتن سطح آب در سنگ های آهکی مجاور و تشدید اختلاف هیدرولیکی، موجبات گسیختگی و  فروکش نمودن آب این دریاچه به آبخوان شیرین آهکی و تشکیل فروچاله های سطحی را فراهم نموده است.

 

کم شیب بودن دریاچه و عمق کم آن در حاشیه شرقی امکان کاهش سطح آب این دریاچه و تخلیه کامل آب تحت چنین فرایندی را ضعیف می کند اما ارتقای سطح آب دریاچه را غیر ممکن می سازد. بدیهی است تحت تاثیر کاهش سطح آب در آهک های پیرامونی بعنوان عامل اصلی و تشدید کننده در توسعه فروچاله ها، در صورت توسعه رخدادی مشابه در حاشیه غربی، بدلیل تفاوت در شرایط هیدرولیکی و شیب دریاچه امکان بلعیده شدن بخش عمده ای از آب دریاچه و تشدید مخاطرات محیط زیستی ناشی از ضعف ساختاری بدنه دریاچه وجود خواهد داشت!!

 

متاسفانه منطبق بر برخی مقالات علمی آب این دریاچه ضمن شوری بالا، حاوی فلزات سنگینی چون آرسنیک، کادمیوم، کبالت و سرب می باشد که تخلیه این آلودگی به آبخوان های شیرین مجاور بسیار خطرناک است. البته اختلاط آب شور و آلوده دریاچه با آبهای شیرین در بخش های دیگر دریاچه و تحت تاثیر عوامل مختلف زمین شناسی نیز در حال وقوع است.

 

در گذشته بدلیل بالا بودن سطح آب در آهک ها و اختلاف تراز هیدرولیکی، چشمه های آب شیرین زیر بستر دریاچه شرایط را برای تولید هر نوع فروچاله و یا فرونشست از بین می برده است اما بدلیل معکوس شدن شرایط هیدرولیکی تالاب، مسیرهای تغذیه قبلی هم اکنون نقش قدیمی خود را از دست داده و آب دریاچه از همان مسیرها به آهک پیرامونی سرازیر می شود که توسعه این پدیده ها حیات تالاب را به خطر خواهد انداخت.

 

تاکید به توسعه چمن کاری و فضای سبز شهری پرآب بر و عمل ننمودن به اسناد ملی سازگاری با کم آبی و تعادل بخشی سفره های زیر زمینی، انتقال و فروش آب به فولاد کوار بدلیل تعهدات و تخصیص های عمل نشده از طرح ساخت سد کوار، توهم بهره مندی پایدار از طرح های انتقال آب خلیج فارس در بین عامه مردم و استفاده از ابزار صدا و سیما و تبلیغ نعمات!! بی پایان طرحهای بسیار گران و ناپایدار!! انتقال آب و بی مهری و غفلت نسبت به تاثیر عملکرد دانش و سرمایه اجتماعی در کاهش سرانه مصرف آب خانگی، پرهیز از توسعه چاه های جذبی آب باران در مناطق مسکونی و فضاهای نفوذ ناپذیر شهری و انتقال مستقیم آب فاضلاب  به تالاب، رشد سرطانی باغ های شهری و باغ ویلاها با ماهیت نیاز آبی روز افزون و افزایش چاه های غیر مجاز در این باغ ها و توسعه دلالی آب از طریق تانکرهای سیار، کف شکنی و افزایش برداشت از چاه های حفاری شده در سنگ های آهکی اطراف شیراز با اهداف شرب و کشاورزی، افزایش جمعیت و سیل مهاجرت و افزایش عرصه های مصنوعی و مستحدثات نفوذ ناپذیر بر روی سازندهای آهکی جاذب آب و کاهش شاخص نفوذپذیری سطحی و افزایش پتانسیل تولید رواناب، تلاش برای تصویب طرح های سد سازی به منظور افزایش مصرف در بالادست حوضه و بدنبال آن تشدید فشار تحمیلی بر آبخوان های پایین دست مواردی است که ضمن پرهیز باید از عواقب شوم و ناتمام آنها بترسیم و نسبت به جنبه های مختلف آنها حساس، مسئول و پاسخگو باشیم.

 

عامل اصلی مرگ تالاب ها در کشور ناشی از نوعی بی اخلاقی و عدم التزام به پرداخت حقابه تاریخی و زیستی آنهاست. عواملی عمدتا با ریشه انسانی که مستقیم و غیر مستقیم مربوط به بدنه مدیریت غیر جامع و ناپیوسته حکمرانی شهری و فقدان خردورزی و بهره مندی از سرمایه مشارکت اجتماعی و در نهایت فقدان ضمانت و عمل به قوانین و اسناد ملی می باشد. مصرف بالای آبهای تجدیدپذیر و هم اکنون فشار مضاعف بر باقیمانده آبهای استاتیک و وابستگی به آبهای سطحی و خروج کارکرد استراتژیک و امنیتی آبهای زیر زمینی و عدم مدیریت در کاهش مصارف و بی تعادلی در منابع و مصارف و تمرکز بیش از حد به روش های مهندسی عواملی مشترک در تولید بحران های دشت ها و خشکی تالاب ها و محیط زیست و تولید پدیده های نوظهور در بدنه شهر های ایران است.   

  

لازم است موضوع آب و نقش و تاثیر بی بدیل آن محور تصمیمات شهری باشد و راه حل ها با محوریت کاهش برنامه ریزی شده و هدفمند مصارف آب و با تمرکز بر تحویل هر چه بیشتر حقابه محیط زیستی آبخوان ها و ارتقای سطح آب در دشت شیراز و آهک های پیرامون دریاچه باشد بگونه ای که مانند گذشته کوه ها دریاچه را تغذیه نمایند و با پر رنگ نمودن شعار سال حول موضوع "آب و ابعاد مشارکت شهروندی" و با تمرکز بر مفاهیم نرم افزاری همچون هیدرولوژی اجتماعی، اخلاق و هوش محیط زیستی و شهرهای حساس به آب و راه حل های جامع و منطبق بر مشارکت همه تاثیرگذاران حکمرانی و زیست پذیری شهری پیش بینی و اجرا گردد.

خدایا چنان کن که در پایان کار   تو خوشنود باشی و ما رستگار

 

اکبر پورداج

کارشناس ارشد زمین شناسی

پژوهشگر و کنشگر در حوزه آب، خاک و محیط زیست

 

 

 

تاریخ درج :  1403/3/19

تعداد بازدیدها : 67

ارسال نظر